رویای بیخودی!
یکی از باگای رویاهای زندگی من(اغلب کودکی) این بود که زندگی از یه ساعت و سکانس خاصی شروع میشد،مثلا از جلسات کاری شرکت و برند شخصیم و تصمیم گیری برای پروژه های اینده ، خروج از شرکت و…
یکی از باگای رویاهای زندگی من(اغلب کودکی) این بود که زندگی از یه ساعت و سکانس خاصی شروع میشد،مثلا از جلسات کاری شرکت و برند شخصیم و تصمیم گیری برای پروژه های اینده ، خروج از شرکت و…
روزی کتابی منتشر میشه بعد مرگم حاصل تفکرات و ملموسات حقیره یقین دارم یه نوبلی بهش بدن شاید تا اون موقع عناوین جایزه های خفن تغییر کرد ولی یقینا یه چیز تاپی بهش میدن تاپ ترین قسمتشم اینه…