چه خبر؟!
چه خبر؟ مرگِ عالَمی تنها، خاطرش خُفته، شاهدش سَفَری. جانِ جانان، کجا؟ ورای کجا. گوشه زد با ستارهی سحری. چه خبر؟ مرگِ دل. گُلی ندمید تا به لُطفِ هوا، به گریهی ابر از زمینْ رازِ آسمان نچشید. تازه شد داغِ…
روزمرگی و رویدادهایی که باعث ایجاد جرقه برای نوشتن میشود
چه خبر؟ مرگِ عالَمی تنها، خاطرش خُفته، شاهدش سَفَری. جانِ جانان، کجا؟ ورای کجا. گوشه زد با ستارهی سحری. چه خبر؟ مرگِ دل. گُلی ندمید تا به لُطفِ هوا، به گریهی ابر از زمینْ رازِ آسمان نچشید. تازه شد داغِ…
بنظرم نوشتن آدم رو پیر میکنه، آدمی که میخواد یه چیزی رو روی کاغذ بیاره به راحتی از کنار تک تک کلمات و سناریو های ناقص ذهنیش عبور نمیکنه!اینقدر میجنگه باهاشون، زیروخمشون رو میگیره که بتونه یه شکل بهشون بده….
نیچه در وارونگی ارزشها مینویسد برای یکبار هم که شده به ارزشهای خود شک کن، شاید ارزشهای تو همان شر زندگیات هستند که تو را به رکود رساندهاند و بالعکس شاید شر زندگی تو همان ارزشی باشد که بهدنبالش میگردی……
نیچه میگوید: «زندگی را نمیتوان تحمل کرد مگر اینکه دیوانگی چاشنی آن باشد.» این سخن نیچه را هنگامی میتوان فهمید که بدانیم منظور از دیوانگی چیست! دیوانگی در این دوران، یعنی زیستن بر پایهٔ احساسات. بقول سارتر «آنچه واقعا اعتباری…
چند وقتیه نوشته هایی رو که تو طول دوسال اخیر به وبلاگم تزریق کردم رو مرور میکنم، بعضیاشون تداعی احساسات و لحظات بخصوص بوده برام، اما نکته ای تو نوشته های اخیر خیلی اذیت کننده بوده! نداشتن تراکم مشخص بعضی…